محمد حسین جلیلی
علامهی روانشاد، "محمد حسین جلیلی کرکوکی زنگنه" شاعر، نویسنده، مترجم و تاریخدان ایرانی در سال ۱۲۹۷ خورشیدی، در خانوادهای سرشناس در کرمانشاه به دنیا آمد.
◇ نمونهی شعر:
(۱)
[شور حسینی]
تا ساز دل به شور حسینی ترانه گوست
جان جهان به نغمهی او گرمهای و هوست
بگذر به کربلا که پس از قرنها هنوز
از بوی و موی اکبر و عباس مشک بوست
داس خزان به باغ محمّد گلی نهشت
آری فلک به آل نبی سخت کینه جوست
طی کرد شاه دین ره اخلاص را به سر
از سر قدم کنند مقیمان کوی دوست
زینب زبان به خطبه گشادهست لاجرم
چشم حسین از سر نی مات روی اوست
سر را به سجده در دم آخر نهاد و گفت
از دوست هر بلا که به من میرسد نکوست
یادی ز قدّ اکبر و اشک حسین کرد
«بیدار» چون بارید به سروی که طرف جوست.
(۲)
هر که همچون صبحدم دارد هوای نیمشب
گرد غم از دل زداید با صفای نیمشب
الفتی دارم خدایا با دل شب واگذار
نیمشب را بهر ما، ما را برای نیمشب
صد چو ملک نیمروزش هست در زیر نگین
آری آری پادشه باشد گدای نیمشب
طلعت دلدار در شب جلوه زانرو میکند
تا شود بیگانه از خود آشنای نیمشب
مرغ حق از کاروان رفته میگوید سخن
بیخبر در خواب غافل زین درای نیمشب
گر وصال دوست خواهی یک زمان از کف مده
گریههای نیمروز و نالههای نیمشب
محنت گفت و شنود مردمم “بیدار” کُشت
آفرین بر خلوت راحت فزای نیمشب.
گردآوری و نگارش:
#زانا_کوردستانی
سرچشمهها
@radioro_kurdestan
https://fa.wikihussain.com
https://fa.m.wikipedia.org
www.zamzar.ir
و...
◇ نمونهی شعر:
(۱)
[شور حسینی]
تا ساز دل به شور حسینی ترانه گوست
جان جهان به نغمهی او گرمهای و هوست
بگذر به کربلا که پس از قرنها هنوز
از بوی و موی اکبر و عباس مشک بوست
داس خزان به باغ محمّد گلی نهشت
آری فلک به آل نبی سخت کینه جوست
طی کرد شاه دین ره اخلاص را به سر
از سر قدم کنند مقیمان کوی دوست
زینب زبان به خطبه گشادهست لاجرم
چشم حسین از سر نی مات روی اوست
سر را به سجده در دم آخر نهاد و گفت
از دوست هر بلا که به من میرسد نکوست
یادی ز قدّ اکبر و اشک حسین کرد
«بیدار» چون بارید به سروی که طرف جوست.
(۲)
هر که همچون صبحدم دارد هوای نیمشب
گرد غم از دل زداید با صفای نیمشب
الفتی دارم خدایا با دل شب واگذار
نیمشب را بهر ما، ما را برای نیمشب
صد چو ملک نیمروزش هست در زیر نگین
آری آری پادشه باشد گدای نیمشب
طلعت دلدار در شب جلوه زانرو میکند
تا شود بیگانه از خود آشنای نیمشب
مرغ حق از کاروان رفته میگوید سخن
بیخبر در خواب غافل زین درای نیمشب
گر وصال دوست خواهی یک زمان از کف مده
گریههای نیمروز و نالههای نیمشب
محنت گفت و شنود مردمم “بیدار” کُشت
آفرین بر خلوت راحت فزای نیمشب.
گردآوری و نگارش:
#زانا_کوردستانی
سرچشمهها
@radioro_kurdestan
https://fa.wikihussain.com
https://fa.m.wikipedia.org
www.zamzar.ir
و...
- ۹۵۳
- ۰۹ بهمن ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط